بخش قابلتوجهی از محتوای دائمآموز برگرفته از منابع علمی غیرفارسی (غالباً انگلیسی) است. بنابراین ترجمه و کیفیت آن، نقش و اهمیتی جدی در تولید محتوای دائمآموز دارد. آموزشی بودن محتوای دائمآموز نیز وسواس و حساسیت ما را دوچندان میکند.
دائمآموز در کنار موارد و ملاحظات گوناگون برای ترجمهی متون، به سه معیار اصلی در ترجمه پایبند است:
درستیِ ترجمه (انتقال منظور)
دقتِ ترجمه (انتخاب کلمات)
طبیعی بودنِ متنِ ترجمهشده برای مخاطب فارسیزبان
اما بگذارید بهجای ورود به فرآیند تولید محتوا در دائمآموز و جایگاه کنترل کیفیت ترجمه در این فرآیند، که شاید از حوصلهی این نوشتار خارج باشد، یک نمونه متن ترجمه از دائمآموز ارائه کنیم. همچنین متن اصلی را هم ارائه میکنیم تا اگر علاقهمند بودید، در کنار متن ترجمه مطالعه و مقابله و بررسی کنید.
ما برای اینکه بتوانیم متن انگلیسی مناسبی را برای ترجمه انتخاب کنیم، تصمیم گرفتیم چهار معیار زیر را برایش در نظر بگیریم:
ازلحاظ موضوعی در حوزهی استراتژی باشد؛
ازلحاظ مفهومی ارزشمند باشد؛
ازلحاظ محتوایی مستقل باشد (یا لااقل پیشنیاز جدیای نداشته باشد)؛
ازلحاظ سطح نگارشی، حداقل «نسبتاً دشوار» و ترجیحاً «چالشبرانگیز» باشد.
سرانجام از میان متون مختلف، متنی را انتخاب کردیم که با مقداری تسامح میتوان متناسب با این معیارها دانست. این متن مربوط به یکی از بخشهای کتاب Strategy Safari (سفر به جنگل استراتژی) است؛ کتابی ارزشمند از هِنری مینتزبرگ که در آینده بارهاوبارها به آن مراجعه و استناد خواهیم کرد.
البته ما در درس مبانی استراتژی و مشخصاً هنگام پرداختن به «مکتب یادگیری» مجدداً به محتوای این متن اشاره و از آن صحبت میکنیم. پس از شما میخواهیم در اینجا صرفاً بهعنوان «نمونهای از ترجمه در دائمآموز» به این متن بنگرید.
در ادامه میتوانید متن ترجمه را مطالعه کنید. متن اصلی نیز بدون تغییر و همراه با همهی علائم نگارشیاش (از جمله سهنقطه و براکت و غیره) ارائه شده است.
More effective, less clever strategies
If you place in a bottle half a dozen bees and the same number of flies, and lay the bottle horizontally, with its base [the closed end] to the window, you will find that the bees will persist, till they die of exhaustion or hunger, in their endeavor to discover an [opening] through the glass; while the flies, in less than two minutes, will all have sallied forth through the neck on the opposite side…. It is [the bees’] love of flight, it is their very intelligence, that is their undoing in this experiment. They evidently imagine that the issue from every prison must be where the light shines clearest; and they act in accordance, and persist in too logical action. To [bees] glass is a supernatural mystery… and, the greater their intelligence, the more inadmissible, more incomprehensible, will the strange obstacle appear. Whereas the featherbrained flies, careless of logic … flutter wildly hither and thither, and meeting here the good fortune that often waits on the simple … necessarily end up by discovering the friendly opening that restores their liberty to them. (Gordon Siu, in Peters and Waterman, 1982: 108) Do we have too many bees making strategy and not enough flies?
استراتژیهایی با تدبیرِ کمتر و اثربخشیِ بیشتر
اگر شش زنبور و شش مگس را درون بطریای بیندازید و بطری را به حالت افقی، بهطوری که انتهای بستهاش به سوی پنجره باشد قرار دهید، خواهید دید زنبورها آنقدر بر تلاش و تقلای خود در یافتن راه خروج از شیشه پافشاری میکنند که سرانجام بر اثر ضعف یا گرسنگی از پای درمیآیند. این در حالی است که مگسها همگی در کمتر از دو دقیقه، ازطریق دهانهی بطری که در سمت مخالف پنجره قرار دارد، خود را به بیرون میزنند. … شوق زنبورها برای پرواز و خودِ هوشمندیِ آنها بوده که مایهی استیصال و اسباب درماندگیِ آنها در این وضعیت شده است. ظاهراً آنها تصور میکنند که محل خروج از هر فضای بستهای، مطمئناً در جایی است که بیشترین میزان نور را داشته باشد. پس آنها براساس همین تصورشان عمل میکنند و بر اقدام کاملاً منطقی پافشاری میکنند. شیشه برای زنبورها معمایی اسرارآمیز است … و هرچه هوش آنها بیشتر باشد، این مانعِ عجیب برایشان گنگتر و درکناپذیرتر به نظر میرسد. اما مگسهای سبکسَر و بیگانه با منطق، آنقدر خود را به ایندر و آندر میزنند تا بخت، که معمولاً پاداشِ بساطت است، به آنها روی میآورد و بالأخره با یافتن خروجیِ مدنظر که رهاییبخش آنهاست، به نتیجه میرسند و نجات مییابند.
آیا ما استراتژیسازی را به شمار فراوانی زنبور سپردهایم و از مگسها بیبهره ماندهایم؟