مبانی استراتژی بهعنوان آغاز قصهی استراتژی
دانش استراتژی قبل از اینکه حاوی مفاهیم و درسهایی برای توسعه و موفقیت باشد، یک قصه است؛ قصهای از تلاشهای بشر برای ساختن، برای ماندن و برای عبور از پیچوتابها. قصهای که خواندنش در عین آموزنده بودن و البته پیچیده بودن، لذتبخش نیز هست.
ترجیح ما این است که این قصه را، مانند هر قصهی دیگری، از ابتدایش مطالعه کنیم. زیرا معتقدیم مطالعهی قصه از ابتدای آن، نهتنها درک بهتری از قصه در ما ایجاد میکند، بلکه تصویر جامعتر و سامانمندتری از قصه در ذهنمان ثبت و ضبط میکند.
مبانی استراتژی همان آغاز قصهی استراتژی است. تلاش برای فکر کردن به استراتژی بدون آشنایی با مبانی آن، مانند این است که مطالعهی یک کتاب قصه را از وسطش شروع کنیم. شاید همین پراکندهخوانیهای استراتژی است که موجب میشود گاهی افراد آن را نامفهوم و درکناپذیر بپندارند و حتی از آن دلزده شوند.
بنابراین درس مبانی استراتژی نقطهی شروع مطالعه و یادگیری دانش استراتژی در دائمآموز محسوب میشود.
دو بحث محوری در مبانی استراتژی
استراتژی قبل از اینکه پایاش به دنیای مدیریت باز شود، صرفاً در حوزهی نظامی مطرح بود. پس از جنگجهانی دوم بود که بهتدریج زمزمههایی از بهکارگیریِ استراتژی در حوزهی مدیریت و کسبوکار به گوش رسید. (در این باره در مطلبهای بعدی بیشتر صحبت میکنیم.)
اما از همان ابتدا، در مورد دو موضوعِ «چیستیِ استراتژی» و «چگونگیِ شکلگیریِ استراتژی»، دیدگاه واحدی در میان اهالی مدیریت و کسبوکار و دانشمندان این رشته وجود نداشت.
بهمرور زمان دیدگاههای مختلفی در مورد چیستیِ استراتژی و چگونگیِ شکلگیری آن مطرح شد. این دیدگاهها آنقدر با هم متفاوت و حتی متضاد بودند که بهتدریج دو بحث جدی در ارتباط با استراتژی شکل گرفت:
۱. بالأخره استراتژی چیست؟
۲. استراتژی چگونه شکل میگیرد؟
این دو بحث، پایهای برای تلاشهای فکریِ جدی و گسترده شدند که نتیجهاش، تولید متونی خواندنی و یافتههایی توجهبرانگیز بوده است. تلاشهایی که همچنان نیز ادامه دارد.
در دائمآموز نیز این دو بحث، سهم زیادی از محتوای درس مبانی استراتژی را به خود اختصاص میدهد. ما برای پرداختن به این دو بحث باید به سراغ سیر تکامل استراتژی برویم.
اهمیت مطالعهی سیر تکامل استراتژی
مطالعهی سیر تکامل استراتژی بهنوعی مرور مسیری است که دانش استراتژی در دنیای مدیریت و کسبوکار طی کرده است. شاید این سوال برایمان پیش آید که، مطالعهی سیر تکامل استراتژی چه اهمیتی دارد؟ اجازه دهید برای پاسخ به این سوال، به سخنی از کیهکگارد، فیلسوف برجستهی دانمارکی اشاره کنیم:
زندگی بهسوی آینده زیست میشود؛ اما بهسوی گذشته درک میشود.
تصور کنید یکی از دوستان خود را پس از مدتها دیدهاید. او در خلال صحبتها از شما میپرسد: زندگیات چطور است؟ آنچه که در آن لحظه در مورد زندگی در ذهن شما نقش میبندد، چیزی نیست که در آینده قرار است تجربه کنید؛ بلکه همهی احوال و اتفاقاتی است که تا قبل از این تجربه کردهاید. این یعنی ما زندگی را با آنچه بر ما گذشته است میشناسیم و درک میکنیم و به یاد میآوریم.
ما معتقدیم در مورد استراتژی هم همینطور است. اگر ما میخواهیم درک مناسبی از استراتژی بهدست آوریم و از آن برای آیندهی زندگی و کسبوکارمان بهره ببریم، باید به گذشتهی استراتژی برویم و سِیر تکامل آن را درک کرده باشیم.
سرفصلهای درس مبانی استراتژی
حالا که به اهمیت مطالعهی سیر تکامل استراتژی پی بردیم، اجازه دهید مجدداً به دو بحث محوریمان برگردیم:
۱. چیستیِ استراتژی
۲. چگونگیِ شکلگیری استراتژی
در سیر تکامل استراتژی، برای چیستیِ استراتژی پنج تعریف مییابیم و برای چگونگیِ شکلگیری استراتژی، به ده مکتبِ فکری میرسیم.
ما در درس مبانی استراتژی این پنج تعریف استراتژی را ارائه و شرح میدهیم. سپس به سراغ ده مکتب فکری میرویم؛ مکتبهایی که هرکدام دیدگاه منحصربهفردی را برای نحوهی شکلگیری استراتژی ارائه میکنند. پنج تعریف استراتژی با ده مکتب استراتژی ارتباطهایی دارند که در این مسیر، با ارتباط میان آنها نیز آشنا میشویم.
اما علاوه بر پنج تعریف استراتژی و ده مکتب فکریِ شکلگیری استراتژی، سایر محورهای تمرکز درس مبانی استراتژی نیز در قالب سرفصلهای جداگانه پوشش داده خواهد شد. (محورهای تمرکز درس مبانی استراتژی را میتوانید در صفحهی درسهای دائمآموز ببینید.)
منبع درس مبانی استراتژی
منبع اصلی ما برای تدوین و ارائهی درس مبانی استراتژی، کتاب مهم Strategy Safari (سفر به جنگل استراتژی) از هنری مینتزبرگ است. اما در کنار این کتاب از منبعهای زیادی بهطور موردی استفاده میکنیم که درون مطلبها به آنها ارجاع خواهیم داد.